-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل بامید کرم دادم و دیدم ستمت چه ستمها که ندیدم بامید کرمت؟
2 دارم آن سر: که بخاک قدمت سر بنهم غیر ازینم هوسی نیست، بخاک قدمت
3 تویی آن پادشه مملکت حسن، که نیست حشمت و خیل بتان در خور خیل و حشمت
4 لطف تو کم ز کم و جور تو بیش از بیشست میکنم شکر و ندارم گله از بیش و کمت
5 عاشق دلشده را موج غم از سر بگذشت دست او گیر، که افتاده بدریای غمت
6 رقم از مشک زدی بر رخش، ای کاتب صنع آفرین بر تو و برخامه مشکین رقمت!
7 دفتر شرح غمت رفت، هلالی، همه جا گر چه صد ره ببریدیم زبان قلمت