محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی
محتشم کاشانی

دادم از دست برون دامن از محتشم کاشانی غزل 142

غزل 142 ام از 972 غزلیات

دادم از دست برون دامن دلبر به عبث

1 دادم از دست برون دامن دلبر به عبث به گمانهای غلط رفتم از آن در به عبث

2 چهرهٔ عصمت او یافت تغییر به دروغ مشرب عشرت من گشت مکدر به عبث

3 تیره گشت آینهٔ پاکی آن مه به خلاف شد سیه روز من سوخته اختر به عبث

4 بود در قبضهٔ تسخیر من اقلیم وصال ناکهان باختم آن ملک مسخر به عبث

5 وصل هر نقد که در دامن امیدم ریخت من بی صرفه تلف ساختم اکثر به عبث

6 جامهٔ هجر که بر قامت صبر است دراز بر قد خویش بریدم من ابتر به عبث

7 محتشم گر نشد آشفته دماغت ز جنون به چه دادی ز کف آن زلف معنبر به عبث

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دادم از دست برون دامن دلبر به عبث

شاعر شعر دادم از دست برون دامن دلبر به عبث چه کسی است ؟

شاعر شعر دادم از دست برون دامن دلبر به عبث محتشم کاشانی می باشد.

شعر دادم از دست برون دامن دلبر به عبث در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر دادم از دست برون دامن دلبر به عبث چیست ؟

قالب شعر دادم از دست برون دامن دلبر به عبث غزل است

مضمون اصلی شعر دادم از دست برون دامن دلبر به عبث چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر