- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دادم به چشم او دل اندوه پیشه را غافل که مست می شکند زود شیشه را
2 ای مدعی بکوش که محکم گرفته است عشق همیشه، دامن حسن همیشه را
3 در بیستون به صورت شیرین نگاه کن تا حسن چون به سنگ فرو برد ریشه را
4 فرهاد را چه ذوق که او با وجود دل در کار زخم سنگ کند زخم تیشه را
5 عرفی ببین فسردگی کشت ماهتاب امشب که در بغل ننهادیم شیشه را