بر جگر داغی ز عشق لاله‌رویی از رهی معیری غزل 17

رهی معیری

آثار رهی معیری

رهی معیری

بر جگر داغی ز عشق لاله‌رویی یافتم

1 بر جگر داغی ز عشق لاله‌رویی یافتم در سرای دل بهشت آرزویی یافتم

2 عمری از سنگ حوادث سوده گشتم چون غبار تا به امداد نسیمی ره به کویی یافتم

3 خاطر از آیینه صبح است روشن‌تر مرا این صفا از صحبت پاکیزه‌رویی یافتم

4 گرمی شمع شب‌افروز آفت پروانه شد سوخت جانم تا حریف گرم‌خویی یافتم

5 بی‌تلاش من غم عشق توام در دل نشست گنج را در زیر پا بی‌جستجویی یافتم

6 تلخ‌کامی بین که در میخانه دلدادگی بود پرخون جگر هرجا سبویی یافتم

7 چون صبا در زیر زلفش هرکجا کردم گذار یک جهان دل‌بسته بر هر تارمویی یافتم

8 ننگ رسوایی رهی نامم بلندآوازه کرد خاک راه عشق گشتم آبرویی یافتم

عکس نوشته
کامنت
comment