خبری یافتم از یار مپرسید از کمال خجندی غزل 839

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

خبری یافتم از یار مپرسید ز من

1 خبری یافتم از یار مپرسید ز من تا نیارید بر من خبر دار و رسن

2 خبر دار و رسن رابت منصور بود خبر رایت و منصور بود قلب شکن

3 خبری یافته ام از گل و از باد بهار خبر من برسانید به مرغان چمن

4 خبر مرغ چمن باغ و گلستان باشد خبر باغ و گلستان چه کند دفع حزن

5 خبری یافتم از نکهت پیراهن دوست به خطا چند دوید از پی آهوی ختن

6 خبر نکهت جانان چه بود مژده جان مژده جان چه بود صحبت عقل و دل و تن

7 خبری یافتم ای جوهری از معدن لعل تو چرا میروی از بهر عقیقی به یمن

8 خبر معدن لعل آن لب شیرین باشد لب شیرین ببرد تلخی غمها ز دهن

9 خبری یافتم از دولت وصلت بنوی تو کجا میروی از بهر اویسی بقرن

10 خبر وصل بتی مژد: آن دوست کمال ختم شد نه آن روی بوجه احسن

عکس نوشته
کامنت
comment