- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در افتادم به عشق او ز تقدیر مسلمانان مسلمانان چه تدبیر
2 چنانم بر وصالش آرزومند که بگذشتست از تحریر و تقریر
3 خداوندا تو یاد عشق خوبان ز جان ما به لطف خویش برگیر
4 چرا در عشق او از خود خبر نیست چه چاره چون چنین رفتست تقدیر
5 چه بازی می کند بنگر تو از دور فغان از جور این چرخ کهن پیر
6 به جان آمد دل من از فراقش شده مهر رخ خوبش جهانگیر
7 عجب گر نشنوی ای نور دیده فغان و ناله های ما به شبگیر