بر دلم جز جفا نمی آید از جهان ملک خاتون غزل 699

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

بر دلم جز جفا نمی آید

1 بر دلم جز جفا نمی آید وز تو بوی وفا نمی آید

2 از طبیب دلم مسلمانان هیچ بوی دوا نمی آید

3 گفته بود او درآیم از در وصل آن ستمگر چرا نمی آید

4 چه توان کرد چون ز دست مرا هیچ غیر از دعا نمی آید

5 درخور بندگان درگاهت هیچ خدمت ز ما نمی آید

6 جنگ را بسته ای میان و ز تو بوی صلح و صفا نمی آید

7 او خطایی بچه ست و می دانم که از او جز خطا نمی آید

8 یار بیگانه گشت تا دانی زان بر آشنا نمی آید

9 پادشاه جهان تویی ز چه روی نظرت بر گدا نمی آید

عکس نوشته
کامنت
comment