- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آخر در زهد و توبه دربستم وز بند قبول آن و این رستم
2 بر پردهٔ چنگ پرده بدریدم وز بادهٔ ناب توبه بشکستم
3 با آن بت کمزن مقامر دل در کنج قمارخانه بنشستم
4 چون نوبت حسن پنج کرد آن بت زنار چهارگانه بربستم
5 از رخصت عشق رخنهای جستم وز عادت مادر و پدر جستم
6 چون پای بلا به جور بگشادم بیباده مباد یک نفس دستم
7 در بتکده گاه موئمن گبرم در مصطبه گاه عاقل مستم
8 دستم ز زبان خصم کوته شد کامروز چنان که گویدم هستم