تهی کردم زاشک و آه امشب از جویای تبریزی غزل 66

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

تهی کردم زاشک و آه امشب سینهٔ خود را

1 تهی کردم زاشک و آه امشب سینهٔ خود را زنقد و جنس خالی ساختم گنجینهٔ خود را

2 بیفزاید به قدر محنت و غم رتبهٔ دلها یکی صد می شود چون بشکنی آیینهٔ خود را

3 زلب بر لب نهادن کی تسلی می شوم ساقی سرت گردم دمی بر سینه ام نه سینهٔ خود را

4 مکن تکلیف صهبا ساقی ارباب مروت را چسان بیرون کنم از دل غم دیرینهٔ خود را

5 جدا از هم توان کردن اگر خارا و آتش را توان برد از دل سخت تو بیرون کینهٔ خود را

6 نخواهد دوش تجریدت لباسی غیر عریانی زتن جویا بیفکن خرقهٔ پشمینهٔ خود را

عکس نوشته
کامنت
comment