جامی

جامی

جامی
جامی

من به خون غرق و لب لعل تو در خنده هنوز از جامی غزل 175

غزل 175 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

من به خون غرق و لب لعل تو در خنده هنوز

1 من به خون غرق و لب لعل تو در خنده هنوز زخم کاری و من از تیغ تو شرمنده هنوز

2 چه عجب گر بگدازم همه شب بی تو چوشمع عجب اینست که روز آید و من زنده هنوز

3 بس گرفتار که در راه وفایت شده خاک سرو تو سایه بر آن خاک نیفکنده هنوز

4 نکند گرچه دگر با تو صنوبر دعوی خورد از دست صبا مشت پراکنده هنوز

5 سالک از ژنده صدپاره به جایی نرسد رشته مهر تو نادوخته در ژنده هنوز

6 شاه را خاتم دولت ندهد نقش مراد در نگین حرف تمنای تو ناکنده هنوز

7 جامی آزاد شد از بندگی خلق ولی همچنان هست سگ کوی تو را بنده هنوز

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر من به خون غرق و لب لعل تو در خنده هنوز

شاعر شعر من به خون غرق و لب لعل تو در خنده هنوز چه کسی است ؟

شاعر شعر من به خون غرق و لب لعل تو در خنده هنوز جامی می باشد.

شعر من به خون غرق و لب لعل تو در خنده هنوز در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر من به خون غرق و لب لعل تو در خنده هنوز چیست ؟

قالب شعر من به خون غرق و لب لعل تو در خنده هنوز غزل است

مضمون اصلی شعر من به خون غرق و لب لعل تو در خنده هنوز چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی