- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من به خون غرق و لب لعل تو در خنده هنوز زخم کاری و من از تیغ تو شرمنده هنوز
2 چه عجب گر بگدازم همه شب بی تو چوشمع عجب اینست که روز آید و من زنده هنوز
3 بس گرفتار که در راه وفایت شده خاک سرو تو سایه بر آن خاک نیفکنده هنوز
4 نکند گرچه دگر با تو صنوبر دعوی خورد از دست صبا مشت پراکنده هنوز
5 سالک از ژنده صدپاره به جایی نرسد رشته مهر تو نادوخته در ژنده هنوز
6 شاه را خاتم دولت ندهد نقش مراد در نگین حرف تمنای تو ناکنده هنوز
7 جامی آزاد شد از بندگی خلق ولی همچنان هست سگ کوی تو را بنده هنوز