شیر و شکر ز تلخی ایّام می از حزین لاهیجی غزل 688

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

شیر و شکر ز تلخی ایّام می کشم

1 شیر و شکر ز تلخی ایّام می کشم از زهر چشم، روغن بادام می کشم

2 در بزم عیش دور به ما دیر می رسد یکسال در میانه چو گل جام می کشم

3 در موج خیز عشق گران است لنگرم باری که بر دل است به آرام می کشم

4 از طایر مراد کنارم نشد تهی تا در غبار خاطر خود دام می کشم

5 ساقی، کجاست بادهٔ آتش مزاج تو؟ صد رنگ خواری از خرد خام می کشم

6 در چشم روزنم نخلیده ست پرتوی منّت ز بخت تیره سرانجام می کشم

7 در عاشقی ندیده بهارم خزان، حزین ساغر به یاد آن رخ گل فام می کشم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر