- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل نیست بدستم بر دلبر چه فرستم جان هست ولی چیز محقر چه فرستم
2 غم نیست از بنم که فرستم سر و جانش اندیشه از این است که بر سر چه فرستم
3 از دیده به خاک در او جز گهر اشک نقدی که رسانند روانتر چه فرستم
4 گر دل طلبد مرهم ریشه بسر نیش زآن غمزه بدل جز سر نشتر چه فرستم
5 با دست همین از نو بدست من مفلس جز ناله و فریاد بر آن در چه فرستم
6 بیرون ز دعایی که برآید سحر از دست دستم ندهد تحفه دیگر چه فرستم
7 چون بر در و بام تو نخواهم که پرد مرغ من خود ببرم خط بکبوتر چه فرستم
8 شرق لب چون قند نوآم گرچه بسی هست پیش تو سخنهای مکرر چه فرستم
9 زینسان که کمالست ز هجران تو گریان با نامه برت جز غزل تر چه فرستم