دلم آزاد از دامش نمی‌گردد از محتشم کاشانی غزل 47

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

دلم آزاد از دامش نمی‌گردد چه دامست این

1 دلم آزاد از دامش نمی‌گردد چه دامست این زبانم کوته از نامش نمی‌گردد چه نام است این

2 گر آید روز روشن ور رود دور از رخ و زلفش نه من یابم که صبح است آن نه دل داند که شامست این

3 به کامم روز و شب در عاشقی اما به کام که به کام آن که جان می‌یابد از مرگم چه کام است این

4 تو گرم عیش با غیر و مرا هر لحظه در خاطر که می‌سوزد دلت بر من چه سوداهای خام است این

5 یکی را ساختی محرم یکی را کشتی از حرمان فراموش کار من بنگر کدامست آن کدامست این

6 بخور خونم چو آب و غیر، گر آبت دهد مستان که پیش نیک و بددانان حلالست آن حرامست این

7 ز حالات دگرگون محتشم می‌ریزد از کلکت گهی آب و گهی آتش چه ترتیب کلامست این

عکس نوشته
کامنت
comment