- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نخواهم از سر کویش، به صد چندین جفا رفتن نشاید شیر مردان را، به هر زخمی ز جا رفتن
2 طریق عاشقان دانی، درین ره چیست ای رهرو؟ غمش را پیروی کردن، بلا را پیشوا رفتن
3 بساط حضرت جانان، به سر باید سپرد ای جان که جای سرزنش باشد، چنان جایی به پا رفتن
4 مقام کعبه وصل تو، دور افتاده است از ما نه ساز رفتن است آنجا، مرانی برگ نارفتن
5 ز غیرت خلوت دل را، ز غیرت کردهام خالی که غیرت را نمیزیبد، درین خلوت سرا رفتن
6 به بوی زلف مشکین تو تا جان در تنم باشد من بیمار خواهم در پی باد صبا رفتن
7 خیالت آشناور شد در آب چشم من گویی چه واجب آشنایی را چنین در خون ما رفتن
8 ازین در هیچ نگشاید، تو را سلمان همی باید سر راهی طلب کردن، پی کاری فرا رفتن