1 خورشید نخواهم که ببیند رویت نه مه که به شب روی رود در کویت
2 چون شانه شود دلم به صد شاخ ز رشک گر شانه زند دست به شاخ مویت
1 زندگانی شهریار زمین خسرو روزگار رکن الدین
2 شیر پر دل اتابک اعظم فخر و زیب زمان وزین زمین
1 جهان به کام شود عشق کامران ترا فلک غلام شود حسن جاودان ترا
2 مدار فخر بود بهر او که مهر فلک ستاید این دل با مهر تو امان ترا
1 ترک من کان دهنش پسته خندان من است در شکر خنده لبش تنگ به دندان من است
2 هر زمانم ز لب خویش حیاتی بخشد شد حقیقت که لبش چشمه حیوان من است