- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه کنج وصل تمنا کنم نه گنج حضور خوشم به خواری هجر و نگاه دورادور
2 به گرد کوی تو گشتن هلاک جان من است چو پر گشودن پروانه در حوالی نور
3 تنم چو موی شده، زرد و زار و نالانم ز تاب حادثه، همچون به ریشم طنبور
4 به سعی پیش تو قدری نیافتم، چه کنم که شرمسارم از این گفتوگوی نامقدور
5 سروش غیب به شاهی خطاب کرد مرا به بندگی تو در شهر تا شدم مشهور