حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

دگر سفر نکنم گر از حکیم نزاری قهستانی غزل 863

غزل 863 ام از 1607 غزلیات

دگر سفر نکنم گر به دوست بازرسم

1 دگر سفر نکنم گر به دوست بازرسم هلاکِ خویشتن این بس که می کند هوسم

2 بقایِ عمر همی خواهم از خدا چندان که رویِ دوست ببینم همین مراد بسم

3 حیات اگر به سر آید امید می دارم که پیشِ دوست شود منقطع پسین نفسم

4 فراق هم به نهایت رسد ولی به وصال مساعدت نکند بخت از آن همی ترسم

5 هلاکِ اهلِ نظر شربتِ مفارقت است اگر نه زنده‌دلان را نه تیغ کشت و نه سم

6 ز یار دور فتادم چو عندلیب از گل مگر خدای ببخشد خلاص ازین قفسم

7 تو آن مبین که سفر کردم از دیارِ حبیب گرش ز پیش برفتم هنوز بازپسم

8 مرا مگوی نزاری بر او بده خاطر به دیگری که ارادت نمی رود به کسم

9 به کفر و دین نکنم التفات در غمِ دوست وگر قبول نداری به جانِ دوست قسم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دگر سفر نکنم گر به دوست بازرسم

شاعر شعر دگر سفر نکنم گر به دوست بازرسم چه کسی است ؟

شاعر شعر دگر سفر نکنم گر به دوست بازرسم حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر دگر سفر نکنم گر به دوست بازرسم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر دگر سفر نکنم گر به دوست بازرسم چیست ؟

قالب شعر دگر سفر نکنم گر به دوست بازرسم غزل است

مضمون اصلی شعر دگر سفر نکنم گر به دوست بازرسم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر