- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یک نفس خیل خیال از نظرم خالی نیست ناودان مژه از آب سرم خالی نیست
2 تا قضا کرد کنارم ز میانش خالی دامن دیده ز خون جگرم خالی نیست
3 آستانش به زیارت نتوانم دریافت کز رقیبان منافق گذرم خالی نیست
4 بویش از باد که بر می گذرد می یابم عکسش از هر چه در آن می نگرم خالی نیست
5 کنج می گیرم و گویم ز غمش بگریزم چون گریزم که غم از بام و درم خالی نیست
6 با خود اندیشه همی کردم و گفتم با او فرصتی جویم و سوگند خورم خالی نیست
7 زر و سیمی نه که بر کار توان کرد ولی سیم اشک از ورق روی زرم خالی نیست
8 تا که گفته ست حزین باد نزاری که چنین دود آهش نفسی از شررم خالی نیست