🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ناصرخسرو قبادیانی

ناصرخسرو قبادیانی

ناصرخسرو قبادیانی
ناصرخسرو قبادیانی

من چو نادانان از ناصرخسرو قبادیانی قصیده 162

قصیده 162 ام از 635 قصاید

من چو نادانان بر درد جوانی ننوم

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27

1 من چو نادانان بر درد جوانی ننوم که در این درد نه من باز پسینم نه نوم

2 پیری، ای خواجه، یکی خانهٔ تنگ است که من در او را نه همی یابم هر سو که شوم

3 بل یکی چادر شوم است که تا بافتمش نه همی دوست پذیرد ز منش نه عدوم

4 گر بر آرندم از این چاه چه باک است که من شست و دو سال برآمد که در این ژرف گوم

5 بر سرم گیتی جو کشت و برآورد خوید بی گمان بدرود اکنونش که شد زرد جوم

6 چو همی بدرود این سفله جهان کشتهٔ خویش بی گمان هرچه که من نیز بکارم دروم

7 دشمانند مرا خوی بد و آز و هوا از هوا خیزم بگریزم وز آزو خوم

8 این سه دشمن چو همی پیش من آیند به حرب نیست‌شان خنجر برنده مگر آرزوم

9 من همی دانم اگر چند تو را نیست خبر که همی هر سه ببرند به دنبه گلوم

10 ای پسر، نیک حذردار از این هرسه عدو یک دوبار اینت بگفته‌ستم وین بار سوم

11 سپس من نتوانند که آیند هگرز چو خرد باشد تدبیر کن و پیش روم

12 چو به جان و دل کرده‌است وطن دشمن من من چپ و راست چو دیوانه ز بهر چه دوم

13 ای غزل گوی و لهو جوی، ز من دور که من نه ز اهل غزل و رود و فسوس و لهوم

14 چو تو از دنیا گوئی و من از دین خدای تو نه‌ای آن من و نیز نه من آن توم

15 تا همی رود و سرود است رفیق و کفوت بی گمان شو که نباشی تو رفیق و کفوم

16 طبع من با تو نیارامد و با سیرت تو اگر از جهل و جفای تو برآید سروم

17 چو من از خوی ستورانهٔ تو یاد کنم از غم و درد ببندد به گلو در خیوم

18 ای امید همه امیدوران روز شمار بس بزرگ است به فضل تو امید عفوم

19 چو یقینم که نگیردت همی خواب و غنو من بی طاقت در طاعت تو چون غنوم

20 وز پس آنکه منادیت شنودم ز ولیت گر نه بیهوشم بانگ عدوت چون شنوم؟

21 دست‌ها در رسن آل رسولت زده‌ام جز بدیشان و بدو و به تو من کی گروم؟

22 چو مرا دست بدان شاخ مبارک برسید برکشیدند به بالا چو درخت کدوم

23 به جوانی چو نشد باز مرا چشم خرد شاید ار هرگز بر روز جوانی ننوم

24 گر دلم نیز سوی حرص و هوا میل کند در خور لعنت و نفرین و سزای تفوم

25 جامهٔ دین مرا تار نماندی و نه پود گر نکردی به زمین دست الهی رفوم

26 چو به خار و خو من بر نم رحمت بچکید بارور شد به نم از رحمت او خار و خوم

27 جز پرستندهٔ یزدان و ثناگوی رسول تا بوم هرگز یک روز نخواهم که بوم

ناصرخسرو قبادیانی از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر من چو نادانان بر درد جوانی ننوم قصیده 162 ام از 635 قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر من چو نادانان بر درد جوانی ننوم

شاعر شعر من چو نادانان بر درد جوانی ننوم چه کسی است ؟

شاعر شعر من چو نادانان بر درد جوانی ننوم ناصرخسرو قبادیانی می باشد.

شعر من چو نادانان بر درد جوانی ننوم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر من چو نادانان بر درد جوانی ننوم چیست ؟

قالب شعر من چو نادانان بر درد جوانی ننوم قصیده است

سبک شعر من چو نادانان بر درد جوانی ننوم چیست ؟

سبک شعر من چو نادانان بر درد جوانی ننوم سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر من چو نادانان بر درد جوانی ننوم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ناصرخسرو قبادیانی

من چو نادانان از ناصرخسرو قبادیانی قصیده 162

قصیده 162 ام از 635 قصاید
بنر