مرا درعشق تو خواب و از جهان ملک خاتون غزل 328

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

مرا درعشق تو خواب و خوری نیست

1 مرا درعشق تو خواب و خوری نیست بجز تو در جهانم دلبری نیست

2 تو را بر جای من باشد بسی کس مرا بر جایت ای جان دلبری نیست

3 اگرچه سرکشی چون سرو از ما مرا در پای تو غیر سری نیست

4 نمی دانم بجز کوی تو راهی بجز درگاه تو ما را دری نیست

5 به دریای فراقت ای دلارام به غیر از اشک چشمم گوهری نیست

6 ز روز اوّلت گفتم نگارا که شبهای غمت را آخری نیست

7 چو سیماب سرشکم در جهان کو چو رنگ روی زرد من زری نیست

8 به آب دیده پروردمت لیکن درخت باغ وصلت را بری نیست

9 نظر فرما به حال زارم ای جان که چون من در جهانت چاکری نیست

عکس نوشته
کامنت
comment