من نگویم ترک آیین مروت کن از رهی معیری قطعه 108

رهی معیری

آثار رهی معیری

رهی معیری

من نگویم ترک آیین مروت کن ولی

1 من نگویم ترک آیین مروت کن ولی این فضیلت با تو خلق سفله را دشمن کند

2 تار و پودش را ز کین‌توزی همی‌خواهند سوخت هرکه همچون شمع بزم دیگران روشن کند

3 گفت با صاحبدلی مردی که بهمان در نهفت قصد دارد تا به تیغت سر جدا از تن کند

4 نیک‌مردش گفت باور نایدم این گفته ز آنک من به او نیکی نکردم تا بدی با من کند

5 می‌کنند از دشمنی نادوستان با دوستان آنچه آتش با گیاه و برق با خرمن کند

6 دور شو زین مردم نااهل دور از مردمی دیو گردد هرکه آمیزش به اهریمن کند

7 منزلت خواهی مکان در کنج تنهایی گزین گنج گوهر بین که در ویرانه‌ها مسکن کند

عکس نوشته
کامنت
comment