-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه چنان نیازمندم که صفت پذیر باشد به هزار نامه شرحش که دهم قصیر باشد
2 نشدی دمی فراموش اگر از نظر نهانی رقمِ خیال نقشی ست که در ضمیر باشد
3 تو نظاره گاهِ حُسنی و من انتظار برده نه مرا نظر به غیری نه ترا نظیر باشد
4 اگرم ز در برانی بروم ولی به نامت چه کند کسی که او را ز تو ناگزیر باشد
5 به جهنّم ار بسوزم به از آن که بی تو باشم که مرا هوایِ فردوس چو زمهریر باشد
6 شبِ خلوت ار بیایی نبود به شمع حاجت که به آفتابِ رویت شبِ ما منیر باشد
7 نه حریفِ خانقاهم من و خاکِ کویِ رندان که مریدِ پارسا را سرِ وعظِ پیر باشد
8 ز متاعِ این جهانی که بود سری ست ما را نتوان نثار کردن که سری حقیر باشد
9 چه خطر که دوستان را پس و پیش خصم گیرد به کسی پناه دارند که دست گیر باشد
10 ز خلافِ بدسگالم چه غم ار ضعیف حالم به خدا کنم توکّل که خدا بصیر باشد
11 نه ز محتسب هراسم نه ز شحنه باک دارم به کسی که عشق فرمان بدهد امیر باشد
12 به عیادتِ نزاری قدمی نه ار چه دانم چو تو پادشاه را کی سرِ این فقیر باشد