1 این داغ دلفروز ندانم چراغ کیست؟ وین چشم غوطه ور شده در خون، ایاغ کیست؟
2 در راه انتظار، سفید است دیده ها تا شورپستهٔ تو، نمکسای داغ کیست؟
3 با آنکه یار مردمک دیدهٔ من است نظّارهٔ گسسته عنان، در سراغ کیست؟
1 دل فلک معنوی است، عقل رصددان او داغ محبت بود اختر تابان او
2 ابجد عشق و ولاست حکمت اشراقیان والی یونان بود طفل دبستان او
1 ز عشق، شور جنون شد، یک از هزار مرا سواد سنبل خط، شد سیه بهار مرا
2 به وادیی زده عشق تو پنجه در خونم که شمع، دیدهٔ شیر است، بر مزار مرا
1 درعشق شد به رنگ دگر روزگار ما تغییر رنگ ماست خزان و بهار ما
2 از خویش می رویم سبکتر ز بوی گل بر طرف دامنی ننشیند غبار ما