- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نمی دانم چه افتادست قسمت از قدر ما را کزین درگاه می رانند دایم دربدر ما را
2 ازین معنی چه دلشادم، قرین دولت افتادم ازین معنی که شد همراه ماهی در سفر ما را
3 برو، ناصح، مده پندم، که با کس نیست پیوندم که جز پیر مغان نبود درین ره راهبر ما را
4 برو، زاهد، مگو با ما حدیث توبه و تقوی که اندر گوش جان ناید حدیث مختصر ما را
5 بچشم وحدت مطلق ندیدم روی جانان را درین حالت نمیآید دو عالم در نظر ما را
6 ز بیم هجر مینالد جرسها دربیابانها ز فریاد جرس معلوم گشتست اینقدر ما را
7 دل قاسم پریشان شد، که یار از دیده پنهان شد درین فرقت رسد هر روز داغی بر جگر ما را