نمی دانم چه افتادست قسمت از قاسم انوار غزل 24

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

نمی دانم چه افتادست قسمت از قدر ما را

1 نمی دانم چه افتادست قسمت از قدر ما را کزین درگاه می رانند دایم دربدر ما را

2 ازین معنی چه دلشادم، قرین دولت افتادم ازین معنی که شد همراه ماهی در سفر ما را

3 برو، ناصح، مده پندم، که با کس نیست پیوندم که جز پیر مغان نبود درین ره راهبر ما را

4 برو، زاهد، مگو با ما حدیث توبه و تقوی که اندر گوش جان ناید حدیث مختصر ما را

5 بچشم وحدت مطلق ندیدم روی جانان را درین حالت نمیآید دو عالم در نظر ما را

6 ز بیم هجر مینالد جرسها دربیابانها ز فریاد جرس معلوم گشتست اینقدر ما را

7 دل قاسم پریشان شد، که یار از دیده پنهان شد درین فرقت رسد هر روز داغی بر جگر ما را

عکس نوشته
کامنت
comment