- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من نمیدانم چه نیکو دلبرم کز لطیفی در زر و در زیورم
2 نیستم عاشق چرا هر صبحدم پیرهن را تا بدامن میدرم
3 دوست میدارند مردم روی من دل از ایشان من بدین رو میبرم
4 کس چه میماند بمن از شاهدان بر سر خوبان از این روشنترم
5 آنچه درخوبیست دارم ای عزیز در لطافت غیرت ماه و خورم
6 چونکه بر رویم سحرگه میفتد از طراوت لاجرم زیباترم
7 دست بر دستم برند از گلستان زانکه خندان روی و نازک پیکرم
8 چون صبا بشنید آن گفتار او کرد تحسین بر چنان اشعار او