نرنجم گر به بالینم مسیحا از عرفی شیرازی غزل 167

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

نرنجم گر به بالینم مسیحا دیر می‌آید

1 نرنجم گر به بالینم مسیحا دیر می‌آید که می‌داند بر بیمار از جان سیر می‌آید

2 هوس هم جوش عشق آمد، وه چه ظلم است این که روباه مزور هم‌عنان شیر می‌آید

3 شهنشاهی به ملک دلبری در ترکتاز آمد ... ز نور حسنش مهر و مه زیر می‌آید

4 نمکسایی کن ای عشق از برای زخم بی‌دردان که زخم با نمک سود از دیم شمشیر می‌آید

5 منم آن مست ای عرفی، کز لب شیون تراز من ترنم زود می‌رنجد، تبسم دیر می‌آید

عکس نوشته
کامنت
comment