منم کز بادهٔ عشرت خروشیدن از عرفی شیرازی غزل 436

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

منم کز بادهٔ عشرت خروشیدن نمی‌دانم

1 منم کز بادهٔ عشرت خروشیدن نمی‌دانم به دست من مده این می که نوشیدن نمی‌دانم

2 طبیبا از دوا بر قامت دیوانه خوی من مبر پیراهن عصمت که پوشیدن نمی‌دانم

3 من آن مست می شوقم که گر صد سال شوق او نماید آتش و من نیز جوشیدن نمی‌دانم

4 به ریش تازگی از مرهم آسیب نمک ساید نهی ز الماس و حیرت خروشیدن نمی‌دانم

5 به صد امید با کوشیدنم در مدعا، عرفی ز استغنا مدان، با قید کوشیدن نمی‌دانم

عکس نوشته
کامنت
comment