- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ندانم تا دگربار این دل ریشم چه شیدا شد مگر عکس رخ دلبر به جان باز آشکارا شد
2 دگر چون با دلم لعلش نهان در گفتوگو آمد صدای ناله زار دل ریشم به هرجا شد
3 به صحرا چون که بیرون رفت باز آن دلبر از خلوت دل پردرد بیمارم ز عشقش بیسر و پا شد
4 به هر نقشی که خود میخواست رخ بنمود در عالم گهی رنگ دو عالم گشت و گه بیرنگ اشیا شد
5 دمی روح نهان آمد، دمی جسم عیان گردید دمی تنهای جان گردید و دیگر عین جانها شد
6 زمانی کثرت خود گشت و در وی وحدت خود دید گهی پیدا و پنهان گشت و گه پنهان و پیدا شد
7 نسیمی روزگاری چونکه پنهان بود در زلفش دگرباره چو رویش دید در عالم هویدا شد