جامی

جامی

جامی
جامی

ندارم دریغ از غمت هیچ چیز از جامی غزل 174

غزل 174 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

ندارم دریغ از غمت هیچ چیز

1 ندارم دریغ از غمت هیچ چیز که مهمان ناخوانده باشد عزیز

2 اگر بستیت کلک شاپور نقش شدی خسروت بنده، شیرین کنیز

3 پی قیمت چون تو سیمینبری بود گنج زر کمتر از یک پشیز

4 بود مزرع همت عاشقان برون از حساب جریب و قفیز

5 دلا خواهی از عاشقی بر خوری بشوی از همه دست وز خویش نیز

6 به سیل فنا ده همه رخت و پخت به موج بلاکش همه چیز و میز

7 ببر جامی از چرپ و شیرین دهر چو طفلان مکن میل جوز و مویز

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ندارم دریغ از غمت هیچ چیز

شاعر شعر ندارم دریغ از غمت هیچ چیز چه کسی است ؟

شاعر شعر ندارم دریغ از غمت هیچ چیز جامی می باشد.

شعر ندارم دریغ از غمت هیچ چیز در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر ندارم دریغ از غمت هیچ چیز چیست ؟

قالب شعر ندارم دریغ از غمت هیچ چیز غزل است

مضمون اصلی شعر ندارم دریغ از غمت هیچ چیز چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی