-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ندارم دریغ از غمت هیچ چیز که مهمان ناخوانده باشد عزیز
2 اگر بستیت کلک شاپور نقش شدی خسروت بنده، شیرین کنیز
3 پی قیمت چون تو سیمینبری بود گنج زر کمتر از یک پشیز
4 بود مزرع همت عاشقان برون از حساب جریب و قفیز
5 دلا خواهی از عاشقی بر خوری بشوی از همه دست وز خویش نیز
6 به سیل فنا ده همه رخت و پخت به موج بلاکش همه چیز و میز
7 ببر جامی از چرپ و شیرین دهر چو طفلان مکن میل جوز و مویز