- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ندارم کار با افلاک و انجم من و پایِ خم و خشتِ سرِ خم
2 نشاید توبه بر من بست هیهات به گیرایی اگر گردد سریشم
3 نیم زان ها بحمدالله که دایم دَمادَم حرصشان باشد دُمادُم
4 اگر کیمخت و بلغاری نباشد که در پوشم من و کژگاو و جُم جُم
5 نعیمِ خلد هم سهل است و این جا مرا آزاد کردند از تنعّم
6 خموشی و تحمّل شیوۀ ماست چه برخیزد ز تشنیع و تظلّم
7 اگر هم سر در ابداعِ وجودیم کسی را بر کسی نبود تقدّم
8 نه عقل است آن که وهمی می پرستند تعقّل را چه نسبت با توّهم
9 نزاری می رود بر شارعِ راز گهی پیدا و گه پی می کنم گم