-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من صبر ز مژگان سیه تاب ندارم لب تشنهٔ تیغم، به گلو آب ندارم
2 در، خانهٔ غارت زده را باز گذارند تا روی تو رفت از نظرم خواب ندارم
3 آسوده ام ازکعبه و آزاده ام از دیر جز قبلهٔ ابروی تو محراب ندارم
4 جایی که نگاه تو بود حاجت می نیست پروای چراغ شب مهتاب ندارم
5 عشق آمد و من همسفر خانه به دوشان ویران کده ای در خور سیلاب ندارم
6 گر رفت گل اشک، دل خون شده دریاست این نیست که خار مژه شاداب ندارم
7 خشک است دماغ من و ذوق چمنم نیست مخمورم و پروای می ناب ندارم
8 آرام حزین از دل من شور لبت برد چشم نمک انباشته ام، خواب ندارم