من صبر ز مژگان سیه تاب ندارم از حزین لاهیجی غزل 705

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

من صبر ز مژگان سیه تاب ندارم

1 من صبر ز مژگان سیه تاب ندارم لب تشنهٔ تیغم، به گلو آب ندارم

2 در، خانهٔ غارت زده را باز گذارند تا روی تو رفت از نظرم خواب ندارم

3 آسوده ام ازکعبه و آزاده ام از دیر جز قبلهٔ ابروی تو محراب ندارم

4 جایی که نگاه تو بود حاجت می نیست پروای چراغ شب مهتاب ندارم

5 عشق آمد و من همسفر خانه به دوشان ویران کده ای در خور سیلاب ندارم

6 گر رفت گل اشک، دل خون شده دریاست این نیست که خار مژه شاداب ندارم

7 خشک است دماغ من و ذوق چمنم نیست مخمورم و پروای می ناب ندارم

8 آرام حزین از دل من شور لبت برد چشم نمک انباشته ام، خواب ندارم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر