ای دل به درد عشق ندارم از جهان ملک خاتون غزل 1204

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

ای دل به درد عشق ندارم دوای تو

1 ای دل به درد عشق ندارم دوای تو تا کی کشم بگو من مسکین جفای تو

2 تا دیده دید قامت و بالای آن نگار زان رو همیشه هست به جانم بلای تو

3 تا هست از جهان رمقی و از جهان رگی بیرون نمی رود ز سر من هوای تو

4 غایب مشو ز دیده ی معنی دو دیده ام دل هست مسکن تو و جانم سرای تو

5 جانا اگر رضای تو بر خون ماست سهل از جان توان گذشت مقدّم رضای تو

6 سلطانی جهان به نظر می نیایدم زیرا که هست از دل و جان او گدای تو

عکس نوشته
کامنت
comment