جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

من مسکین به جهان یار از جهان ملک خاتون غزل 1052

غزل 1052 ام از 1809 غزلیات

من مسکین به جهان یار ندارم چه کنم

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 من مسکین به جهان یار ندارم چه کنم جز غم عشق رخش کار ندارم چه کنم

2 بار عشق تو چو کوهست و تن از ضعف چو کاه بیش ازین طاقت این بار ندارم چه کنم

3 دارم از جور تو بسیار شکایت لیکن پیش کس زهره ی گفتار ندارم چه کنم

4 مشکل آنست که بیمارم و در درد غمش جان فدا کردم و تیمار ندارم چه کنم

5 ساکن کوی تو گفتم که شوم یکباره بر سر کوی تو چون بار ندارم چه کنم

6 تو نداری خبر از حال من خسته و من طاقت زحمت اغیار ندارم چه کنم

7 جز غم دوست که پیوسته ندیمست مرا در جهان مونس و غمخوار ندارم چه کنم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر من مسکین به جهان یار ندارم چه کنم

شاعر شعر من مسکین به جهان یار ندارم چه کنم چه کسی است ؟

شاعر شعر من مسکین به جهان یار ندارم چه کنم جهان ملک خاتون می باشد.

شعر من مسکین به جهان یار ندارم چه کنم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر من مسکین به جهان یار ندارم چه کنم چیست ؟

قالب شعر من مسکین به جهان یار ندارم چه کنم غزل است

مضمون اصلی شعر من مسکین به جهان یار ندارم چه کنم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین است.