غمی به خاطرم از بیش و کم از جویای تبریزی غزل 663

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید

1 غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید به هر دلی که رضاجوست غم نمی آید

2 به هر چه می کنی، امیدوار بخشش باش!‏ که از کریم به غیر از کرم نمی آید

3 گسیختن نتواند چو با تو دل پیوست ز هر که رام تو گردید رم نمی آید

4 فغان که غافلی از نکهت کباب دلم به هر کجا که تویی بوی غم نمی آید

5 امید رحم ز چشم تو عین ساده دلیست کزین سیاه درون جز ستم نمی آید

6 مجوی جوهر مردی ز خودنما جویا که هیچ کار ز شیر علم نمی آید

عکس نوشته
کامنت
comment