- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم ز عهدۀ عشقت برون نمیآید به جای هر سر مویی مرا دلی باید
2 بهای هر سر مویت نهادهام جانی زهی معامله گر دیگری نیفزاید
3 مدد ز بوی تو یابد هوای فصل بهار که چون بهشت چمن را به گل بیاراید
4 شهید تیغ تو جانها به زندگان بخشد گدای کوی تو بر خسروان ببخشاید
5 به خستهای که رساند نسیم بوی خوشت اگر در آتش سوزان بود بیاساید
6 روان شود ز لبم چشمههای آب حیات چو نام دوست مرا بر سر زبان آید
7 هزار بار بشستم دهن به مشک و گلاب هنوز نام تو بردن مرا نمیشاید
8 نظر به روی تو کردن مسلم است آن را که دیده را به جمالی دگر نیالاید
9 زهی خجسته صباحی که وقت بیداری همام روی تو بیند چو دیده بگشاید