به شهربند تعلق دمی قرار از جویای تبریزی غزل 847

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

به شهربند تعلق دمی قرار ندارم

1 به شهربند تعلق دمی قرار ندارم سر مصاحبت اهل این دیار ندارم

2 دماغ دیدن اغیار و جور یار ندارم منم که با بد و نیک زمانه کار ندارم

3 مربی ام بود آب و هوای مملکت عشق چو نخل عشق بجز شعله برگ و بار ندارم

4 زنی گرم سرپایی به دامن تو زنم دست اگرچه خاک رهم، طبع برد بار ندارم

5 مراست کنج قناعت هزار شکر خدا را که چشم لطفی از ابنای روزگار ندارم

عکس نوشته
کامنت
comment