- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پیش رخ نو مه را حسنی چنان ندیدم این اختر سعادت بر آسمان ندیدم
2 از ضعف شد تن من دور از تو استخوانی پیش سگان کویت این استخوان ندیدم
3 بار غمت گر آن را بر دل گران نماید من بر دو دیده آن را باری گران ندیدم
4 ای دل به خواب او را هنگام بوس و آغوش گر تو دهان ندیدی من هم میان ندیدم
5 ماند قد من و تو این نیر و آن کمان را نیر اینچنین افتاده دور از کمان ندیدم
6 چندانکه خورد خونم از دیده خاک آن را چون ریگ تشنه هیچش سپری از آن ندیدم
7 آمد به خاک کویش اشک کمال غلطان آبی بدین روانی در بوستان ندیدم