1 ندیدم دشمنان گشته حبیبان فغان از گل دریغ از عندلیبان
2 نه چندانم کشد هجران احباب که اندر وصل غوغای رقیبان
3 تو با اغیار چون بادام توام چو پسته چاک شد ما را گریبان
4 لب شکرفروشت خان یغماست همه در کام ما از بی نصیبان
5 تو سرگرم تماشائی عزیزا چو یوسف مانده ای در چنگ ذئبان
6 حدیث عشق از مطرب کنم گوش اگر صد خطبه خوانند این خطیبان
7 تو خون آشنایان خورده چون آب چه غم داری زقتل این غریبان
8 حکیم از نقطه موهوم غافل لبت آموخت لبی بر لبیبان
9 مرا تا عشق استاد سخن شد فرامش کرده ام درس ادیبان
10 علاج ماست وصل آشفته ورنه شکیبا کی شوند این ناشکیبان
11 مگو جز با علی و آل او درد شفا رنجور جوید از طبیبان