جامی

جامی

جامی
جامی

ندیدم از دو چشمت شوختر چشم از جامی غزل 233

غزل 233 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

ندیدم از دو چشمت شوختر چشم

1 ندیدم از دو چشمت شوختر چشم برند از مردمان دل چشم در چشم

2 بود خاک درت کحل سعادت مکن آن سرمه را ضایع به هر چشم

3 مرا با گریه اندوه کار است ز اشک شادیم کم گشته تر چشم

4 گل رعنای این باغی چه داری چو نرگس از خسان بر سیم و زر چشم

5 به خلوتگاه دل چون می کنی جای ز مژگان می کند مسمار در چشم

6 به امید نثار مقدم توست که دارد دامنم را پر گهر چشم

7 اگر یک چشم جامی را به تیری بدوزی پیش آن دارد دگر چشم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ندیدم از دو چشمت شوختر چشم

شاعر شعر ندیدم از دو چشمت شوختر چشم چه کسی است ؟

شاعر شعر ندیدم از دو چشمت شوختر چشم جامی می باشد.

شعر ندیدم از دو چشمت شوختر چشم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر ندیدم از دو چشمت شوختر چشم چیست ؟

قالب شعر ندیدم از دو چشمت شوختر چشم غزل است

مضمون اصلی شعر ندیدم از دو چشمت شوختر چشم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.