- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در گلشن عشق تو جفاکار ندیدم یک گل که از آن زحمت صدخار ندیدم
2 از کوی تو یکره نگذشتم که بهرگام بر خاک ره افتاده بسیار ندیدم
3 این با که توان گفت که در کوی محبت از یار جفا دیدم و زاغیار ندیدم
4 جائی که درین باغ توان زد پروبالی جز در قفس ای مرغ گرفتار ندیدم
5 برقع برخ افکنده گذشتی ز من آخر افغان که ترا دیدم و دیدار ندیدم
6 در سینهام از تنگی جا بود که هرگز الفت بمیان دل و دلدار ندیدم
7 بهر صنمی نگسلم از کفر وگرنه از سبحه چه دیدم که ز زنار ندیدم
8 مشتاق من و شغل محبت که بگیتی کاری که بودخوشتر ازین کار ندیدم