-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم تو را ز جور، پشیمان نیافتم این کافر فرنگ مسلمان نیافتم
2 با آنکه خون هر دو جهان را به خاک ریخت تیغ کرشمهٔ تو پشیمان نیافتم
3 از هر طرف که دیده گشودم گشاده بود جایی به فیض کلبهٔ ویران نیافتم
4 رفتم که از شکنجه گردون برون روم راهی بغیر چاک گریبان نیافتم
5 مورم سری به غمکدهٔ خاک می کشد آسایشی به ملک سلیمان نیافتم
6 چون لاله غیر داغ مرا درکنار نیست هرگز گل امید به دامان نیافتم
7 شاید دری ز غیب گشاید جنون عشق فیضی ز فضل حکمت یونان نیافتم
8 نبود عجب اگر نفکندم به راه تو این سر سزای آن خم چوگان نیافتم
9 امشب که تیر آه حزین در جگر شکست ناقوس دیر و بتکده نالان نیافتم