ندانستم که اهلیت گناهست از جهان ملک خاتون غزل 234

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

ندانستم که اهلیت گناهست

1 ندانستم که اهلیت گناهست و یا این ره که می پویم چه راهست

2 ز جور روزگار و طعن دشمن جهان پیش جهان بینم سیاهست

3 نه هر مردی تواند کرد مردی سواری شیر دل پشت سپاهست

4 کسان را بر در هرکس پناهست مرا بر درگه لطفش پناهست

5 اگر آهی کشم در هم کشد روی مگر آیینه را تندی ز آهست

6 خیال آن بت خورشید پیکر جهان پیما و شب رو همچو ماهست

7 تو چون در خلوت وصلی چه دانی که مسکینی ز هجرت دادخواهست

8 نگار ماه رویم را ز خوبی هزاران یوسف مصری به چاهست

9 چرا رحمت نیارد بر گدایان چو دایم بر جهان او پادشاهست

عکس نوشته
کامنت
comment