از گریبان سر نیاوردم برون از سلیم تهرانی غزل 472

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

از گریبان سر نیاوردم برون تا چاک شد

1 از گریبان سر نیاوردم برون تا چاک شد دست بر سر داشتم چندان که دستم خاک شد

2 با غ بار دل ز بس آمیخت از سیلاب اشک دامنم پرخاک همچون دامن افلاک شد

3 هیچ کس پرورده ی خود را نمی خواهد زبون آب و آتش را خصومت بر سر خاشاک شد

4 بر سر افشانم کنون، کز بس که بر سینه زدم سنگ در دست من دیوانه مشت خاک شد

5 هرچه می آید ز مستان می توان آن را کشید زیر دست دیگری نتوان به غیر از تاک شد

6 یار تا از بزم می رفت، از غبار غم سلیم شیشهٔ ساعت شده مینا، ز بس پر خاک شد

عکس نوشته
کامنت
comment