1 از کتم عدم چون که برون افتادم در چاه وجود سرنگون افتادم
2 هر دم به وجود خویش با خود گویم من کیستم؟ این چه جاست؟ چون افتادم؟
1 تا یوسف دل را نکنی از بن چاه یعقوب خرد ضریر باشد در راه
2 خواهی که عزیز مصر باشی در راه از عشق کمر ببند و از صدق کلاه
1 خواهی که به منزل برسانی ره را در مملکت ابد ببینی شه را
2 بر خالص و مخلص تو طلب لازم دان لالایی لا اله الّا الله را
1 از عشق تو هر لحظه فغان در بندم بیم است که شوری به جهان در بندم
2 یا رب تو مرا به لطف توفیقی ده تا باز کنم چشم و زبان در بندم