- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در جوانی قدر خود نشناختم این زمان حاصل چه چون در باختم
2 چون گذشت از ما چو باد صبحدم نیک و بد را این زمان بشناختم
3 ای بسا مرغ هوس را کز هوا در سر دام دو زلف انداختم
4 سر به رعنایی میان بوستان بر سهی سرو چمن افراختم
5 با بتان در عرصه شطرنج عشق ای بسا نرد هوس کان باختم
6 بس به میدان ملاحت در جهان باره امید دل را تاختم
7 از جوانی شاخ و برگی چون نماند با شب دیجور پیری ساختم