با چنین جرمی نراندم از از محتشم کاشانی غزل 28

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

با چنین جرمی نراندم از دل ویران تو را

1 با چنین جرمی نراندم از دل ویران تو را این قدرها جای در دل بوده است ای جان تو را

2 ساحری گویا با چندین خطا چون دیگران راندن از چشم و برون کردن ز دل نتوان تو را

3 از خدا بهر تو خواهم صد بلا اما اگر در بلائی بینمت گردم بلاگردان تو را

4 نیستم راضی به مرگت لیک می‌خواهم چو خود از غم ناکس پرستی در تب هجران تو را

5 آن چنان شوخی که خواهی داشت مرد مرا به تنگ گر کنم در پرده‌های چشم خود پنهان تو را

6 از لباس غیرتم عریان نمی‌دیدی اگر می‌توانستم که دارم دست از دامان تو را

7 محتشم در غیرت این سستی که من دیدم ز تو بی‌تکلف می‌توان کشتن به جرم آن تو را

عکس نوشته
کامنت
comment