- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که بر خدمت تو کردم وقف هم نهان خود و هم پیدا را
2 چرخ را یک حرکت در همه عمر بر خلاف تو نباشد یارا
3 نیست معلوم همانا بر وجه حال من خاطر مولانا را
4 چشم دارم که کنی گوش کرم سوی خادم شرف اصغا را
5 مدّتی رفت چو دستار دراز که تو یک جبّه ندادی ما را
6 کرمت چون همگانرا تشریف داد هم جاهل و دانا را
7 ای عجب می بتوانی دیدن در چنین جامه چو من برنا را؟
8 زانکه هر هفته مرا این کارست که مطّرا کنم این کالا را
9 مبلغی سیم به من بر جمعست هم مطرّایی و هم رفّا را
10 بس که می شویم و می کوبم باز جبّۀ خویشتن و دستا را
11 ریزه ریزه شدی از زخم کدین پوششم گرنبدی جز خارا
12 وگر این حرمان کاریست که خاص اوفتادست من تنها را
13 سیم شونده و کوبنده بده تا ز سر باز کنم اینها را