کبوتر را ره آگاهی از احوال از جویای تبریزی غزل 845

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بستم

1 کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بستم که حسرت نامه ام را بر شکست بال خود بستم

2 سخن از عرش گوید مرغ دل تا آستانش را به سرو قامت آه بلند اقبال خود بستم

3 به رنگ صبح کی افسرده از تهمت پیری کمر از نور فیض جام مالامال خود بستم

4 زخجلت خویشتن را از دل خود هم نهان دارم در این آیینه ره بر صورت احوال خود بستم

5 ز بس رخساره ام در گرد کلفت شد نهان جویا به روی آینه دیواری از تمثال خود بستم

عکس نوشته
کامنت
comment