-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم سرمست تو ما را بستم کاری کشت دید صد زاری ما را و بصد زاری کشت
2 سرخ شد چهره زردم ز سرشک گلگون که مرا یار بدان چهره گلناری کشت
3 بارها ناز توام کشت و عجب می دارم زان شکر خنده شیرین که بسر باری کشت
4 گفتمش: یار منی، گفت که: اغیار، نه یار اندرین شیوه مرا یار باغیاری کشت
5 جرم من چیست؟ بر پیر مغان واگویید که: مرا ساقی از استیزه بهشیاری کشت
6 چشم سرمست ترا دیدم و هشیار شدم که مرا نرگس مست تو ببیماری کشت
7 ز اول عشق دلم داد که: قاسم، مهراس آخر الامر مرا یار بدلداری کشت