- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به خالت نسبت مشک ختنا کردم خطا کردم من این تشبیه بینیت چرا کردم چرا کردم
2 صبا انداخت در دستم شی زلف چو چوگانش چه گویم کآن نفس با او چه کردم چهها کردم
3 چو دیدم قبله روی تو صد ساله نماز خود به محراب دو ابرویت نضا کردم قضا کردم
4 رفییت تربیت فرمود یکبارم به دشنامی من از شادی دوبار او را دعا کردم دعا کردم
5 دل خود را که از ریش کهن شد نو به نو خسته به داروخانه دردت دوا کردم دوا کردم
6 کز تو نگریزم به خون خود خطی و آنگه دو چشمت را بر این معنی گوا کردم گوا کردم
7 کمال ار اندکی زآن خط غباری داشت بر خاطر چو دیدم روی او با او صفا کردم صفا کردم